آلباتروس
دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۵۹ ق.ظ
شب آخر وقت تو اتاقم رو تخت نشسته بودم ، تاریک بود ، دلم گرفته بود ، بغض داشتم ، گریه کردم ، خیلی زیاد . تنها چیزی که میتونست آرومم کنه صدای کامران تفتی بود . میتونم تا صبح آهنگاشو گوش بدم و خسته نشم از صداش . یه آدم چقدر میتونه خوش صدا باشه واقعا . سریال مهیار عیار رو هم میبینم واقعا دوست داشتنیه .
آلباتروس
جمعه, ۲۵ آبان ۱۴۰۳، ۰۳:۱۱ ب.ظ
جدیدا زدم تو خط عطر و ادکلن . با اینکه از قبل یکم دارم ، با اینکه پول ندارم و چیزای واجبتری نیاز دارم ولی باز زد به سرم . دوست دارم کلی از عطرهای معروف رو تست کنم و 3 تا رو به عنوان تاپ ترین عطرهای مورد علاقه م برای خودم انتخاب کنم . یک ماه پیش دو تا دکانت 10 میل از یه پیجی سفارش دادم که عطر اصل نفرستاد و توش قاطی داشت . شایدم فیک بود چون خیلی ارزون بود . یکیش ...
آلباتروس
چهارشنبه, ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ۰۱:۵۱ ق.ظ
یه چند وقتیه واقعا حالم خوب نیست . هر کاری میکنم انرژی منفی رو از خودم دور کنم نمیشه . خیلی گشتم یه کار اینترنتی حتی با حقوق کم پیدا کنم اما نشد . همش این جمله مهران مدیری تو سرم میپیچه که میگفت " دیگه این دنیا به درد نمیخوره " . واقعا احساس میکنم دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه . کاش برای ادامه زندگی آدما حق انتخاب داشتن .
آلباتروس
سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۳، ۰۳:۱۰ ق.ظ
دیشب بالاخره سریال " Medcezir " رو تموم کردم . برخلاف تصورم که فکر میکردم دوسش نخواهم داشت ، اتفاقا خوشم اومد . کاراکتر " یامان کوپر " شدیدا به دلم نشست . کلی حس خوب و خاطرات قشنگ تو ذهنم کاشت . امروزم سریال " Kubra " رو فشرده دیدم و تموم شد . یه سینمایی ام تازه سه چهار روز پیش اومد بیرون به اسم " Gentleman " که اونم دیدم . داشتم فشرده همشو میدیدم که زود تموم کنم قبل اینکه مریم اینا برسن همش تموم شه و راحت شم بتونم یه نفس راحت بکشم . نزدیک به 2 ماهه خودمو با سریال خفه کرده بودم . خودمم واقعا خسته شده بودم . دلم تنگ میشه اما خوب که زودتر تموم کردم . گوشه ی ذهنم گیر کرده بودن نمیذاشتن تمرکز کنم . مثل آدمی که تو کما باشه . انگار تو خلسه بودم . امشبم مریم اینا اومدن . تا جمعه شایدم شنبه میمونن . تو این مدت طبق معمول کلی مهمون بازی داریم . این چند روز بگذره ، یکم به زندگی برگردم و مغزم استراحت کنه . دوباره یه برنامه سبک برای خودم مینویسم و شروع میکنم همه چی رو . دلم برای همه چی تنگ شده . کتاب خوندن ، زبان خوندن ، وب گردی ، نوشتن ، حتی بیکار نشستن . از استاد گیتارم خواستم یکی از آهنگ های فریحا که عاشقشم رو برام نت نویسی کنه تا تمرین کنم و یاد بگیرم . خیلی دوست دارم زودتر بتونم بزنمش . امیدوارم وقت داشته باشه و بتونه برام بنویسه . از فردا هر روز دو سه تا سعی میکنم یوتیوب پست بزارم . حتی کالیمبا رو هم میخوام شروع کنم به نواختن . برای دوباره برگشتن به زندگی خیلی هیجان دارم . ولی دلم برای " Cagatay " هم خیلی تنگ میشه . کاش زودتر یه سریال عاشقانه جدید بازی کنه . فکر نمیکنم دیگه هیچوقت رو کسی بتونم کراش بزنم .