بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
۲۵۰ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است
آلباتروس
آلباتروس شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۲:۵۴ ق.ظ

320

انقدر ذهنم درگیر بود که متوجه نشدم دیروز پنجشنبه بود ، فکر میکردم جمعه س و اومدم نوشتم . تازه امروز متوجه شدم که دیروز پنجشنبه بود و امروز جمعه هست . به هر حال . " جان سخت " قسمت آخرشم دیدیم امشب ، خیلی بهتر از این میتونست تموم شه ، خیلی چیزا ناتمام موند تو ذهن مخاطب . میتونستن یا یه قسمت هم اضافه بسازن یا فصل دومش رو بسازن ، هیجان خاصی نداشت ، خیلی قسمت آخر رو دوست نداشتم . امروز جز سریال دیدن رسما هیچ کار دیگه ای نکردم . قرار بود برای شنبه برنامه ریزی کنم اونم نکردم . همین الان که دارم مینویسم سرم درد میکنه . چیکار کنم خدایا خسته شدم ، احساس میکنم اتفاق ها تو ذهنم نمیمونه و فراموش میکنم ، آلزایمر اونم تو این سن . خیلی چیزا یادم میره ، گوشی رو بردارم یادم میره چیکار داشتم ، در یخچال رو باز میکنم یادم میره چی میخواستم ، مامانمو صدا میکنم ولی حرفم یادم میره ، سریال ها رو که میبینم اتفاق قسمت قبل یادم میره . ذهنم بیشتر از حد تصور آشفته س . باید کار پیدا کنم ، باید کسب درآمد داشته باشم . نه عشقی تو زندگیم هست ، نه پولی ، نه کاری ، نه هدفی نه انگیزه ای نه تفریحی نه دوستی ... تقریبا هیچی ندارم جز خانواده و سلامتیشون . مگه میشه یه آدم انقدر هیچی تو زندگیش نداشته باشه ؟ اونم تو سن من . فقط کار یا فقط عشق اگه تو زندگیم بود دیگه بقیه چیزها مهم نبود ، که نیست ، هیچکدومش نیست . در ظاهر انگار از خودم راضیم ، هرکی از دور نگاه میکنه میگه میخوری میخوابی قسط نداری دردسر نداری کیف دنیا رو میکنی ، ولی در واقع از خودم راضی نیستم . اون چیزی که تو ذهنم از خودم ساختم با چیزی که در واقع هستم زمین تا آسمون فرقشه . اوووف . مرسی که غرغرهام رو تا اینجا خوندید . خلاصه که قدر زندگیتون رو بدونید . شبتون شکلاتی 🍫

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

319

مهمونی پنجشنبه این هفته خونه ما بود و مامان از صبح داشت آماده سازی شام امشب رو انجام میداد . منم کمکش کردم اما بیشتر کارها رو خودش انجام داد ، بالاخره تموم شد و برای دو هفته راحتیم . پریودم تموم شد یه نفس راحت کشیدم . فردا باید بشینم یه برنامه درست برای خودم بریزم و دیگه از شنبه برگردم به روتینم . از اواسط فروردین قرار هی از شنبه شروع کنم هی نمیشد . البته ایندفعه م تا بیام به روال قبل برگردم باز قرار یه هفته بریم قزوین و دوباره برنامه هام بهم میریزه . اووووف . تو کاریابی ها دارم دنبال کار میگردم هنوز کاری که مناسبم باشه رو پیدا نکردم . امروز تازه متوجه شدم لینک کانال یوتیوبم رو اشتباه گذاشتم . کانال اصلیه که فعالیت میکنم رو نذاشتم اونم امروز فردا میزارم ، یکم همت کنید کانالم یه کوچولو رشد کنه . دلم میخواد در کنار آلمانی یکمم با ممرایز و بوسو کره ای بخونم تفریحی ، باعث میشه انگیزه م بالا بمونه . اگه بتونم دلم میخواد روزی ده دقیقه تو خونه با یوتیوب ورزش کنم ، حوصله باشگاه رفتن ندارم ، پولشم ندارم . فردا قسمت آخر جان سخت میاد بی صبرانه منتظرم . یه سریالم جدید شروع کردیم میبینیم به اسم "بلیط یک طرفه" چون محصول مشترک ایران ترکیه س ترغیب شدم ببینم ولی حس میکنم کیفیت کار پایینه . کلا 8 قسمته دو روزه میبینیم تموم میشه . برای بعد از جان سخت هم باید یه سریال جدید پیدا کنم . شبتون شکلاتی 🍫

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۱:۱۲ ق.ظ

318

این چه بیماریه که همش استرس داری نکنه اتفاق بدی بیوفته ، نگید که فقط من اینجوریم . جدیدا همش احساس میکنم الانه که زلزله بیاد ، مخصوصا تو خواب چند باری یهو از خواب پریدم فکر کردم زلزله اومده . امروزم بابام اینجوری از خواب بیدار شد بهش گفتم نترس زلزله نیست خواب دیدی . چقدر بده این حس . شاید بخاطر اخبار هاییه که هر روز میشنویم . خبرهای بد تاثیر مستقیم رو ذهن و روح روانمون دارن . بگذریم . سریال جان سخت رو که جدیدا شروع کردیم به دیدن ، کم کم داره جذاب میشه برام مخصوصا قسمت هایی که امشب دیدیم ، خاطراتی که برای هم تعریف کردن جالب بود باحال بود . شخصیت اشکان رو خیلی دوست دارم نمیدونم چرا . چقدر دلم همچین اکیپی میخواد . همینقدر نزدیک همینقدر صمیمی همینقدر باحال همینقدر پشت هم باشیم و همیشه کنار هم باشیم . کاش داشتم همچین رفیق هایی و صد البته خانواده ایی که پایه همچین رفاقت هایی باشن . شبتون شکلاتی 🍫

امیر.ر. چقامیرزا
Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

317

یه هفته دیگه م گذشت ، مثل برق و باد هفته ها میان و میرن ، عمرمون داره تموم میشه خبر نداریم . پریود شدم کل دیروز حالم اصلا خوب نبود امروز یکم بهترم . موضوعی که گفته بودم هنوز خبری نشده . به طرز عجیبی حرفم نمیاد امشب ، یعنی چیز جدیدی برای نوشتن ندارم همه چی تکراری شده برام . اما عادت کردم هر جمعه بیام و شرح حال هفته ای که گذشته رو بنویسم . امشب با مامان سریال محبوبم رو نشستیم دیدیم ، قسمت 5 اشرف رویا . فیلم نامه هاشون ضعیفه معمولا ، اما دوسش دارم . مرسی که تا اینجا خوندید . شبتون شکلاتی 🍫

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

316

بالاخره بعد چند ماه عذاب کشیدن ، مشکل دندونم حل شد ( البته اگه مشکل از اونیکی دندونام نبوده باشه و یهو دوباره شروع نکنه به درد کردن ) . 8 تومن ناقابل . نمیدونم چرا هیچوقت ذهن من آروم نمیشه ، تا یه موضوع تموم میشه یکی دیگه بلافاصله شروع میشه . تمام تلاشمو میکنم استرس نگیرم ولی سختمه . کاش این یکی ام زودتر تموم شه ( از طریق خاله م قرار با یه آقایی آشنا بشیم اگر قسمت شد مراحل بعدی رو پیش بریم ، البته اول قرار با خواهرش بریم خونه خاله م اونجا یه صحبت هایی بشه اگه اوکی بود بریم مرحله بعد ) . احتمال 99% از فردا بصورت جدی دوباره آلمانی رو شروع کنم اگر این موضوعی که گفتم پیش نیاد برام . یه برنامه جدید به اسم " رک شو " قسمت اولش تازه پخش شده ، از اونجاییکه هم مجری هم مهمان هر دو از بازیگرای محبوب من هستن ، برنامه رو دانلود کردم که ببینم و واقعا جا خوردم از این حجم از بی محتوایی . دو ساعته تمام بحث کردن سر اینکه 3 سال پیش بهاره افشاری تقلب کرده یا نکرده ! یا اینکه در جواب این اتهام باید چه واکنشی نشون میداده . اونم 2 ساعت . چخبره آخه ، حالا یا تقلب کرده بوده یا نکرده بوده . احساس میکنم دو ساعت از وقتم تلف شد . یعنی 2 ساعت بیکار مینشستم مفیدتر بود تا اینکه این برنامه رو دیدم . من عاشق بهاره افشاری ام اصلا بخاطر خودش دانلود کردم ولی نمیدونستم محتوای برنامه چیه . کاش یه قسمت از برنامه " اکنون " رو دانلود میکردم میدیدم . به هر حال اینم یه تجربه ای بود . امیدوارم این موضوع جدید سریعتر تموم شه ذهنم یکم آروم بگیره .

Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ---- ۴۸ ۴۹ ۵۰ بعدی
Made By Farhan TempNO.7