بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
آلباتروس
آلباتروس پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

339

خیلی وقته از اینجا فاصله گرفتم . راستش کسی هم نیست که بخونه برای همین کمتر مینویسم ، البته خیلی ربطی نداره من برای خودم مینویسم ولی به هر حال . مامان برای مهر ماه نوبت گرفته ، از یکی دو نفر شنیدم عمل خیلی سختی نیست برای همین خیالم یکم راحت شد اما همچنان یکم نگرانم و استرس دارم ، چون طبق معموله این 35 سال ، بابا مثل همیشه سر این موضوع هم دعوا راه انداخت ، چند بار هی به مامانم گفت الکی پول ویزیت دادی به دکتر ، الکی میخوای بری تهران میتونی نری واجب که نیست ، من ماشینم خرابه نمیتونم تا تهران برم خودت تنها میری لیلارم نمیزارم باهات بیاد . این در شریطیه که بابا نصف زندگیشو تو درمانگاه ها و مطب دکترها گذرونده ، کوچکترین اتفاقی براش میوفته سریع ده تا میره دکتر تا خیالش راحت بشه چیزیش نیست . سری آخر که سکته کرد یک هفته بیمارستان بود و مامان پیشش میموند . دلم برای مامان سوخت ، بعد هی میشینه میگه تو مامانو دوست داری منو دوست نداری . تو این 35 سال زندگیم یک بار نشنیدم بابام از مامانم تعریف کنه ، برعکس همیشه بدش رو میگه ، همیشههههههه . هم بد خودش هم خانواده ش . بگذریم راجب این موضوعات بخوام حرف بزنم تا صبح باید بنویسم . امیدوارم هرچه سریعتر عمل مامان به خوبی انجام بشه و تموم بشه . هیچ اتفاق مثبتی تو زندگیم نیوفتاده فقط سه هفته ای میشه که باشگاه میریم با مامان . اونم به زور پول باشگاه رو از بابا گرفتیم ، معلوم نیست برای ماه دوم پول بده یا لج کنه و دیگه نده . به هر حال تجربه خوبی بود و ترسم ریخت یکم .

زبان آلمانی رو خیلی وقته دیگه نمیخونم و شدیدا براش ناراحتم ، هر سری میام اینجا میگم از فردا شروع میکنم ولی باز شروع نمیکنم . تنبل شدم انگیزه ی نداشتم رو کامل از دست دادم . دیگه با افسردگی فاصله ندارم ، خوده خوده افسردگی ام الان . بزرگترین مشکلم بی پولیمه . بیکاری و بی پولی داغونم کرد . از دنیا سیر شدم . خسته شدم ، دیگه هیچی نمیتونه خوشحالم کنه ( که چیزی هم اصلا وجود نداره که بخواد خوشحالم کنه ) . خیلی تلاش کردم از آپارات یا یوتیوب بتونم درآمد داشته باشم ولی نتونستم ، اونم خیلی استمرار و تلاش و انگیزه میخواد که من ندارم ، کاش یکی بود با هم یه کانال یوتیوب رو پیش میبردیم ولی کسی رو پیدا نکردم ، یکی که راه رو نشونم بده بقیه ش رو خودم برم . اگه هزینه عمل مامان گرون بشه چی ؟! حتی ارزونم اگر باشه باز نداریم بدیم ، اصلا نمیدونم میخوایم چیکار کنیم . غصه م گرفته . به هیچکدوم از آرزوهام نرسیدم . بیخودی اکسیژن مصرف میکنم . الکی روزا رو شب میکنم شبا رو روز . کتاب خوندن هم تمرکز و ذهن آروم میخواد که من ندارم اما باید تلاش کنم دوباره کتاب خوندن رو شروع کنم . حداقل با رمان های سبک . خدایا من دلم درآمد میخواد چیکااااار کنم . نزدیکه یک ماهه دلم یه شلوار پارچه ای بگ کرم میخواد ، انقدر قیمت ها بالاست که نمیتونم بخرم . کلی چیز دیگه دلم میخواد هیچکدومو نمیتونم بخرم . دلم میخواد غرق دنیای فانتزی خودم بشم ، دلم میخواد چشمامو ببندم و غرق دنیای موازی خودم بشم . دلم میخواد یه پست جدا بنویسم و از دنیای موازی خودم حساااابی بنویسم و با نوشتن خودم رو غرق دنیاش کنم . دلم میخواد یه پستم از آرزوهای کوچیک و بزرگم بنویسم . از چیزهای کوچیک و بزرگی که حالم رو خوب میکنه . نوشتنش که ضرر نداره . تنها نکته حال خوب کن این چند وقتم اومدن مریم و دوستش بود که اومدن سه چهار روزی موندن ، دو بار که رفتیم بیرون کلی عکس گرفتیم که اون عکسام رو خیلی دوست دارم ، استایلم تو عکسا رو واقعا دوست دارم وقتی نگاه میکنم حالم خوب میشه ، یه چی نزدیک به استایل Old Money . برای همین تنها چیزی که شاید حالم رو یکم بهتر کنه استایل زدنه برای همین دنبال یکی دو تا شلوار و یه کت و یکی دو تا شومیزم تا استایلای بهتری بتونم بزنم . قسمت Favorite گالری گوشیم رو پر کردم از ویدیوها و عکسایی که دوسشون دارم و وقتی میبینم حالم رو خوب میکنن . روزی چند باز ویدیوها رو بالا پایین میکنم تا روحیه م از اینی که هست خرابتر نشه . سریال Sen cal kapimi رو با مامان داریم میریم ، کل تابستونمون تا اینجا با این سریال گذشت . کاراکتر مردش رو خیلی دوست دارم و حس خوبی ازش میگیرم . دلم شغل میخواد دلم لایف استایل میخواد . امیدوارم هرچه سریعتر به یه لایف استایلی برسم . این دومین ماهیه که نت با حجم بالا نمیگیرم یعنی پولش رو ندارم ، فقط 5 گیگ میگیرم اونم با امتیازهایی که از همراه من جمع کردم ، و یه نت نامحدود که از 1 شب تا 11 صبحه . ساعت خوابم رو یکم بهم ریخته ولی عوضش باعث میشه در طول روز اصلا وارد اینستا نشم و کلا کمتر گوشی دستم میگیرم اینم یکی دیگه از نکات مثبت این روزام بود . پست بعدی ازتون میخوام کتاب بهم معرفی کنید دلم میخواد آدمهای کتابخون بیشتری رو بشناسم . خیلی حرف زدم مرسی که تا اینجا خوندید .

Last Comments :
Tags :
۰ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan TempNO.7