بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
آلباتروس
آلباتروس دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۴، ۰۸:۱۰ ب.ظ

337

دقیقا روزی که مریم اینا اومدن ، مامان رفته بود برای قلبش آزمایش بده یکی دو تا . بهش گفته بودن از بچگی یه سوراخ کوچیک تو قلبت هست و و و ، منکه سر در نمیارم خیلی ولی خلاصه گفته بود دوشنبه دوباره بیا مطب ببینم چیکار باید بکنی . ( مامان بیمارستان رفته بود چون دکتر سرش شلوغ بود گفته بود دوشنبه بیا مطب دوباره ببینمت ) . خلاصه امروز مامان رفته بود مطبش از اونجام رفته خونه مامان بزرگم . اس ام اس دادم ازش پرسیدم دکتر چی گفت . گفت : نوشت تهران . یعنی بهش گفته نیازه بری تهران و عمل کنی . و من از لحظه ای که مامان پیام رو فرستاد تا الان یه استرس شدیدی گرفتم از اینکه قرار چی بشه . از اینکه خطرناک هست یا نه . اینکه چقدر هزینه ش میشه . اینکه چند روز باید بیمارستان بمونه . اینکه دوره بعد از نقاهتش چقدره . اینکه حالا بیا و هر روز با کلی فامیل حرف بزن و شرح حال بده . اینکه حالا بیا و چند روز شایدم چند هفته بیمارستان بمون . اگه مشکل خجالتی بودنم نبود ماه ها بخاطرش میموندم بیمارستان ( البته که ایشالا هیچوقت هیچکس کارش به بیمارستان نکشه ) . ولی منظورم اینع به خاطر مامان نمیگم ، به خاطر خودم نگرانم که نتونم و باز کلی آدم کلی نصیحت روانه م کنن . از یه طرف شرایط تهران نا به سامانه . هر لحظه ممکنه دوباره اتفاق تلخی بیوفته . از یه طرف تابستونه و من از گرما متنفرم . هوای شهر خودمون سرده امروزم نم نم بارون باریده ، ولی تهران ...

کسی هست تجربه ی عمل قلب به این شکل رو داشته باشه در اطرافیانش ؟ میشه یکم اطلاعات بدید ؟ عمل سختیه ؟ خطرناکه ؟ چند روز تو بیمارستان نگه میدارن ؟ یکم آرومم کتید تو رو خدا من اصلا حالم خوب نیست .

Last Comments :
Tags :
۰ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan TempNO.7