بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گیتار» ثبت شده است.

283 ( روزنوشت ) دوشنبه 9 مهر 1403
‎۱۹۶ ـُـمین روزِ سال

دیشب بالاخره سریال " Medcezir " رو تموم کردم . برخلاف تصورم که فکر میکردم دوسش نخواهم داشت ، اتفاقا خوشم اومد . کاراکتر " یامان کوپر " شدیدا به دلم نشست . کلی حس خوب و خاطرات قشنگ تو ذهنم کاشت . امروزم سریال " Kubra " رو فشرده دیدم و تموم شد . یه سینمایی ام تازه سه چهار روز پیش اومد بیرون به اسم " Gentleman " که اونم دیدم . داشتم فشرده همشو میدیدم که زود تموم کنم قبل اینکه مریم اینا برسن همش تموم شه و راحت شم بتونم یه نفس راحت بکشم . نزدیک به 2 ماهه خودمو با سریال خفه کرده بودم . خودمم واقعا خسته شده بودم . دلم تنگ میشه اما خوب که زودتر تموم کردم . گوشه ی ذهنم گیر کرده بودن نمیذاشتن تمرکز کنم . مثل آدمی که تو کما باشه . انگار تو خلسه بودم . امشبم مریم اینا اومدن . تا جمعه شایدم شنبه میمونن . تو این مدت طبق معمول کلی مهمون بازی داریم . این چند روز بگذره ، یکم به زندگی برگردم و مغزم استراحت کنه . دوباره یه برنامه سبک برای خودم مینویسم و شروع میکنم همه چی رو . دلم برای همه چی تنگ شده . کتاب خوندن ، زبان خوندن ، وب گردی ، نوشتن ، حتی بیکار نشستن . از استاد گیتارم خواستم یکی از آهنگ های فریحا که عاشقشم رو برام نت نویسی کنه تا تمرین کنم و یاد بگیرم . خیلی دوست دارم زودتر بتونم بزنمش . امیدوارم وقت داشته باشه و بتونه برام بنویسه . از فردا هر روز دو سه تا سعی میکنم یوتیوب پست بزارم . حتی کالیمبا رو هم میخوام شروع کنم به نواختن . برای دوباره برگشتن به زندگی خیلی هیجان دارم . ولی دلم برای " Cagatay " هم خیلی تنگ میشه . کاش زودتر یه سریال عاشقانه جدید بازی کنه . فکر نمیکنم دیگه هیچوقت رو کسی بتونم کراش بزنم .

۱ ۰ ۰

211 ( روزنوشت )
‎۳۲۱ ـُـمین روزِ سال

سلام 

هفته ی پیش پنجشنبه من و مامان با داییم اینا رفتیم سمت کرج ...

۲ ۰ ۰

200 ( روزنوشت ) گیتار
‎۲۷۷ ـُـمین روزِ سال

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

199 ( روزنوشت ) گیتار
‎۲۷۷ ـُـمین روزِ سال

سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید

امشب حالم خوبه 🥰 خیلی ام خوبه 🙈 . بعد از مدت ها استاد گیتارمو گوشه رینگ گیر انداختم یکی دو ساعتی حرف زدیم . تقریبا تا ساعت 4:00 صبح داشتیم حرف میزدیم کلی انرژی گرفتم ازش . این پسر معرکه س واقعا . از هر مسکنی مسکن تره . شب یلدای خاطره انگیزی شد حتی شاید تا اینجا بهترین یلدای زندگیم شد . 

* گیتار

۲ ۰ ۰

180 ( روزنوشت )
‎۲۵۱ ـُـمین روزِ سال

سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید

امروز آخرین روز بلک فرایدی بود همه جا ، انقدر همه چی تخفیف خورده بود هول شدم چی بخرم کدومو بخرم . یه عطر سفارش دادم یه انگشتر و کلاس گیتارم رو تمدید کردم و کلاس جدید زبان رو خریداری کردم و بی نهایت خوشحالم اما از طرفی هم به شدت ناراحتم که خود استاد وقت نداشت که پشتیبانم باشه بی نهایت ناراحتماااا حد نداره واقعا . پنل کاربری خیلی خوشگلی داره . من جاهای زیادی پنل کاربری دارم هیشکدومو اندازه این دوست ندارم . کاش استاد قبول کنه پشتیبانم بشه حالم گرفته س خیلی .

ظهر با مریم یه سر رفتیم بیرون از اونجام پیاده رفتیم خونه مامان بزرگم تا 19:30 موندیم بعدش حرکت کردیم من باید برای ساعت 8 میرسیدم تا به لایو استاد برسم . 

۰ ۰ ۱