بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
آلباتروس
آلباتروس چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۴۰۳، ۰۲:۴۱ ق.ظ

294 ( روزنوشت )

سلام . تقریبا 10 روز قزوین موندیم و پریروز بالاخره برگشتیم . روزی که داشتیم میرفتیم تو ماشین پریود شدم و واقعا حالم گرفته شد . رفتم بالاخره موهامو فروختم ، 3 و نیم گرفتم ولی 500 پول کوتاهی دادم ، یعنی در اصل 3 تومن موهامو فروختم که یک و خورده ای به مامان بدهکار بودم اونو دادم بقیه ش موند . قرار بود تا سرشونه م کوتاه کنه ولی خیلی کوتاه کرد تا گردنم کوتاه کرد . اولش خیلی ناراحت بودم ولی سشوار که کشید دیدم بهم میاد . من صورتم گرده برای همین موی کوتاه بهم میاد . تا عید به سرشونه هام میرسه مریم که بیاد هم رنگ میکنم هم پروتین تراپی . یه شب رفتیم باغ دوستاشون که من چون کلا دیر یخم باز میشه از اول تا آخر یه گوشه نشستم کلا 5 دقیقه هم حرف نزدم ، ولی خوش گذشت بد نبود . یه شبم رفتیم کافه مافیا بازی کنیم که من چون نقش ها رو بلد نبودم بازی نکردم ولی بازم خوش گذشت . اردبیلم که رسیدیم شوفاژا خراب بود تا صبح یخ زدیم ، شب دو تا پتو کشیده بودم روم . تو این 10 روز سعی کردم هر شب هرطور که شده "مهیار عیار" رو ببینم . امشبم ویژه برنامه ی "O Ses Turkiye" بود که متاسفانه اصلا جذاب نبود . نه ژوری ها نه شرکت کننده ها .

Last Comments :
Tags :
۰ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan TempNO.7