بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
آلباتروس
آلباتروس چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۲۰ ب.ظ

57 ( سگ )

امروز دوباره با خانوم مهرآرا که صحبت کردم گفتن حالا بزار توله ها بدنیا بیان ببینیم چی میشه 😍 کلی امیدوار شدم دوباره 👏🏻 
طبق تحقیقاتی که به عمل آوردم 😂😁 میخوام ۱۰ تا بهترین اسم های سگ یا بیشترین اسم هایی که برای سگ ها انتخاب میشن رو معرفی کنم بهتون 😅 
۱۰ _ کوکی
۹ _ جسی
۸ _ کوکو
۷ _ بلفی
۶ _ دنی
۵ _ فیدو
۴ _ میلو
۳ _ لئو
۲ _ چیکو
۱ _ تدی
این ۱۰ اسم بیشتر انتخاب شدن برای سگ ها . همونطور که میبینید "کوکو" شماره ۸ هست و یعنی زیاد استفاده میشه . پس اگه خدا بخواد و بتونم سگ بخرم ، احتمال ۹۹٪ اسمش رو بزارم "کوکو" 😍

سینا فرامرزیان PARVAZ :)) گلی یاس Amir chaqamirza آرتمیس 🌙  فاطـــღـــمـه ツ
Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۳۹ ق.ظ

56 ( سحرخیز )

سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید

یه آمار بگیریم ببینیم چند نفر سحرخیر داریم اینجا 🙂 
کیا بیدارن ؟ دستا بالا 🤚🏻
کیا برای ساعت خواب و بیداریشون برنامه دارن ؟ بیاید برنامتونو بگید ببینم . 
من خودم برای برنامه ریزی روزانه م یه پلنر تهیه کردم . شما برای برنامه ریزی روزانه از چه روش یا از چه برنامه ای کمک میگیرید ؟

Amir chaqamirza کافه ذهن ☕☕ apollo  ‌‌ ꜰɪɢʜᴛᴇʀ 👊ᴛᴋᴅ
Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۵۳ ب.ظ

55 ( روزنوشت )

بیشتر از دو هفته س با ذوق و شوقِ اینکه قراره با پنج تومن یه پودل کراس مینیاتوری بخرم دارم میگذرونم اونوقت امروز میگن شده هشت تومن 😐 از صبح شبیه افسرده ها شدم سرم داره میترکه از درد 😭 خدایا واقعا چرا 😭

AliReza ‌‌ AliReza ‌‌ نویسنده آشنا نویسنده آشنا حدیث ツ
Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۰۲:۲۸ ق.ظ

54 ( موسیقی و پادکست )

مگه داریم از این آهنگ قشنگتر ؟ 😍👌🏻 عالیه . میتونم بارها گوش بدم و خسته نشم و مثل اولین بار که گوش دادم برام تازگی داشته باشه .

حدیث ツ Sepideh Adliepour فاطـــღـــمـه ツ Ghazal Ahs فاطـــღـــمـه ツ گلی یاس
Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس سه شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۴۵ ق.ظ

53 ( داستان )

هر چه کنی به خود کنی ، گر همه نیک و بد کنی

درویشی بود که در کوچه و محله راه می‌رفت و می‌خواند: 

"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی"

اتفاقاً زنی این درویش را دید و خوب گوش داد که ببیند چه می‌گوید وقتی شعرش را شنید گفت : من پدر این درویش را در می‌آورم که هر روز مزاحم آسایش ما میشود .

زن به خانه رفت و خمیر درست کرد و یک فتیر شیرین پخت و کمی زهر هم لای فتیر ریخت و آورد و به درویش داد و رفت به خانه‌اش و به همسایه‌ها گفت : من به این درویش ثابت می‌کنم که هرچه کنی به خود نمی‌کنی .

کمی دورتر پسری که در کوچه بازی میکرد نزد درویش آمد و گفت : من بازی کرده و خسته و گرسنه‌ام کمی نان به من بده .

درویش هم همان فتیر شیرین را به او داد و گفت : "زنی برای ثواب این فتیر را برای من پخته ، بگیر و بخور فرزندم ! پسر فتیر را خورد و حالش به هم خورد و به درویش گفت : درویش ! این چه بود که سوختم ؟ درویش فوری رفت و زن را خبر کرد .

زن دوان‌دوان آمد و دید پسر خودش است ! همانطور که توی سرش می‌زد و شیون می‌کرد ، گفت : پسرم را با فتیر زهر آلودم مسموم کردم .

آنچه را که امروز به اختیار می‌کاریم فردا به اجبار درو می‌کنیم .
پس در حد اختیار ، در نحوه‌ی افکار و کردار و گفتارمون بیشتر تامل کنیم !

Last Comments :
قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ---- ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ---- ۶۸ ۶۹ ۷۰ بعدی
Made By Farhan TempNO.7