آلباتروس
يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۱:۴۶ ق.ظ
امروز صبح بعد صبحانه با مامان رفتیم بیرون ( قبلش یکم از بابا پول گرفت ) . یه شلوار مشکی بگ میخواستم انقدر که قیمتا بالا بود تصمیم گرفتیم بریم پارچه بخریم مامانم خودش بدوزه . نفری یه متر پارچه خریدیم ، برای من تقریبا شد 400 برای مامان شد 200 . یکمم گشتیم ظهر برگشتیم خونه . تو سریال " لیلا " یه بار لیلا گوجه پلو پخته موند یهو دلم خواست قرار شد امروز درست کنیم . با اینکه هول هولی شد هیچیم نریختیم توش ولی خیلی خوشمزه شد دوست داشتم ، مامان گفت سری بعد یکمم چرخ کرده میریزیم از اینم خوشمزه تر میشه . شب 3 نفری نشستیم قسمت اول جوکر خانوادگی رو دیدیم . ده دقیقه آخرش واقعا عالی بود مردیم از خنده .
آلباتروس
شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۱:۰۸ ق.ظ
امروز صبح ساعت 9 که بیدار شدم رفتم حال پیش مامان بابا ، یهو بابام با حالت خنده گفت ما کل دیشب اصلا نخوابیدیم . به مامان نگاه کردم گفتم چرا ؟ گفت هر کاری کردیم هر دومون خوابمون نمیومد نتونستیم بخوابیم . مامانم نصف کتابی که در حال مطالعه ش هست رو تموم کرده بود یه شبه . دلم براش سوخت . بابام هم صیح هم بد از ظهر کلی خوابید ولی مامان هر کاری کرد خوابش نبرد . ظهرم رفته بود خونه مامان بزرگ و برده بودش حموم . حتما باید کلی خسته شده باشه . قبل از ظهرم که نشستیم سریال " لیلا " رو دیدیم وقتی ام برگشت شب سریال " اشرف رویا " رو دیدیم ، چشماش خسته شدن حتما . امیدوارم امشب راحت بتونه بخوابه . امشب که مامان از خونه مامان بزرگ برگشت گفت کاش میتونستیم یه شومیز برات بخریم ، رفیق خاله دوباره زنگ زده گفته یه قرار بزار همو ببینیم ( یعنی من و مامان بریم خونه خاله م تا دوست خاله م رو ببینیم اونم ما رو ، در اصل من رو ) . باز یکم استرس اومد سراغم . از وقتی خونه رو برای فروش گذاشتن یه نفر بیشتر نیومده که اونم اگه پسندیده بود تا الان به ما خبرشو میدادن که باید خالی کنید . خونه بزرگ و سه خوابه به همین راحتی فروش نمیره . امیدوارم یا فروش نره یا خیلی دیر فروش بره . بابام به صابخونه گفت از وقتی که خونه رو فروختین یکی دو ماه باید به ما وقت بدید . برای همین ما قعلا کاری نمیکنیم . فقط تو دیوار مامان هر روز یه نگاهی میندازه قیمتا دستش بیاد . ایشالا فروش نره .
آلباتروس
جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۲:۲۱ ق.ظ

طبق روال هر پنجشنبه که خونه یکی برای شام جمع میشیم ، امشب خونه داییم بودیم ، چون کم حرفم و تقریبا اصلا حرف نمیزنم بخاطر همین برای من سخت و کسل کننده میگذره . وای از این عصرهای دلگیر بهار ، تابستون از اینم بدتره . چند روز پیش بالاخره بعد مدت ها طلسم شکسته شد و تونستم یه کتونی سفید تقریبا نزدیک به همون مدلی که داشتم بخرم . قبلیه رو کلا دو بار بیشتر نپوشیدم پام رو میزنه . جای یه کتونی مشکی سمت راست کنار کیف مشکی خالیه ، و یه شلوار بگ مشکی . اگه اینا رو بخرم تقریبا 70% کمد کپسولیم درست میشه . یه چند قلم جنس دیگه هم میمونه مثلا بلیزر قهوه ای و بلیزر نسکافه ای ، یا یه پیراهن سفید و یه پیراهن راه راه آبی سفید . اونا رو هم تیکه تیکه میخرم انشالله . شاید کمد کپسولیم تکمیل بشه یکم امید به زندگیم برگرده . البته طول میکشه تا همه چیشو بخرم ( از راست دومین کیف همون کیف قهوه ای اونو خودم دوختم ) بلیزر قهوه ای که گفتم ، رنگ همین کیفم میخوام . امروز ویدیو " گوسفند نجس " مکس امینی رو که خودم چند روز پیش دیده بودم رو برای مامان گذاشتم اونم ببینه یکم حال و هواش عوض شه روحیه ش شاد شه . خدا خیرش بده واقعا .
آلباتروس
چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ
چرا فونت قالب من بهم ریخته ؟!!! منکه دست نزدم اصلا . این قسمت آمار تو پنل کاربری اون چرا مدتیه از کار افتاده ؟ برای شمام خراب شده ؟ جریان چیه ؟
آلباتروس
چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ
چقدر روزهای بهار کسل کننده و دلگیرن . ساعت 2 ناهار میخوری ، تا بخوری جمع کنی بشوری میشه 3 ، تا یکم با گوشی کار کنی و یه چرت بخوابی میشه 5 . و بیدار میشی میبینی هم سرت درد میکنه هم تازه ساعت 5 هوا هم روشنه . هوا بارونیه و بیرون نمیشه رفت ، بشه رفت هم باید پول داشته باشی ، الکی الکی هر روز ساعت 5 عصر پاشم برم بیرون چیکار آخه . تو خونه م آدم از 5 تا 1 شب چیکار کنه آخه !!! چقدر مگه میشه فیلم دید آخه ! نمیشه که از 5 عصر تا 1 نصفه شب پای فیلم نشست . من همینجوریش همش سردرد دارم فکر کن بخوام اینهمه فیلمم ببینم . الان 40 دقیقه ای میشه بیدار شدم . مامان بابا رفتن دکتر . منم نشستم گفتم یکم بخونمتون و خودمم بنویسم . الان میفهمم شبای زمستون واقعا نعمته . تمرین گیتار دو روز بیشتر دووم نیاورد . انگیزه میخواد ، آرامش میخواد ، ذهن آروم و بی دغدغه میخواد که هیچکدومو ندارم . قرار بود بریم قزوین . بابام نه خودش باهامون میاد نه میزاره من و مامان تنهایی بریم . به همین سادگی . دیکتاتور ، زورگو ، بد اخلاق ، بد دهن ، بی فکر ، ضعیف ، راز نگه ندار ، همیشه مریض . کلی صفت و اخلاق بد دیگه م داره ، تا صبح بخوام بگم تموم نمیشه . زندگیمون رو تباه کرد . خدایا ...