65 ( روزنوشت )
چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ق.ظ
سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید
امشب سعیده اینا برای شام خونمون بودن بعد از شامم داییم اینا اومدن ، نشستیم گفتیم خندیدیم . ساعت تقریبا ۱ بود داییم اینا بلند شدن ولی با سعیده اینا تا ۲:۳۰ نشستیم کلی حرف زدیم . امشبم یه شبی بود بالاخره .
عاشق این دیدارهای نصف شبی هستم D;