سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید
برای نوشتن این پست یکم تردید داشتم اما تصمیم به نوشتن گرفتم . یه جمله ای هست که شدیدا بهش اعتقاد دارم . اینکه : " هر چیزی به وقتش قشنگه . از زمانش که بگذره حتی اگه اتفاق بیوفته دیگه اونقدر خوشحالت نمیکنه . تو سن الانم صبح ها که بیدار میشم نمیدونم گیتار تمرین کنم ، زبان بخونم ، چرم دوزی انجام بدم ، کالیمبا تمرین کنم ، نقاشی تمرین کنم یا برنامه نویسی . شمردید چند تا شد ؟ 6 تا . همه اینا یه شبه علاقه شون نیومده تو سرم همشون تفریحاتی هستن که از سن 10 سالگی در من ایجاد شدن تا به الان به عدد 6 رسیدن . و نمیشه همش رو با هم یاد گرفت . میشه ؟ الان یه سریا میگن هیچی نشد نداره غیر ممکن وجود نداره . ولی واقعیت اینه باید تو شرایط باشید تا حال نویسنده رو شاید کمی بتونید درک کنید . هر صبح که بیدار میشی به امید انجام یه کدوم از این کارا روزتو شروع میکنی . یه روز زبان برات در اولویت قرار میگیره پیش خودت میگی از امروز زبان رو با جدیت بیشتر میخونم و بقیه تفننی . فرداش حس کالیمبا نوازیت گل میکنه و میگی نه کالیمبا رو جدیتر تمرین کنم بقیه رو تفریحی . متوجه منظورم میشید ؟ همه ش با هم نمیشه . آدم تو سن حداقل 25 سالگی دیگه باید بدونه چی از زندگی میخواد نه اینکه تازه علاقه مندی هاش رو تو یه کاغذ بنویسه و تازه بشینه فکر کنه ببینه کدوم به بقیه ارجعیت داره . بزرگترین ظلمی که والدین در حق بچه هاشون میتونن انجام بدن همینه . بچه رو از بچگی باید حواستون بهش باشه که چی دوست داره ، به چی بیشتر علاقه نشون میده و تو چی استعداد داره ، این وظیفه خانواده س نه خود بچه . بچه ها از حداقل 10 سالگی باید شروع کنن به یادگیری . اگه یه بچه به طور میانگین از ده سالگی شروع کنه و برای هر کدوم 5 سال زمان بزاره ( من همیشه بدترین حالت رو در نظر میگیرم وگرنه برای یادگیریه مثلا زبان قطعا 5 سال نیاز نیست ) تا سن 25 سالگی حداقل به 3 تا از علاقه مندی هاش تسلط پیدا کرده و دیگه میدونه کدومو بیشتر دوست داره و کدومو باید به عنوان منبع درآمدش انتخاب کنه و بقیه رو بصورت تفریحی ادامه بده . اینطوری چیزای جدیدتری هم بخواد به برنامه ش اضافه کنه ، مثل الان من دیگه اذیت نمیشه .
پ.ن : امروز وقتی این موضوع رو بیشتر لمس کردم که دیدم سمت راستم گیتارمه سمت چپم کتابای زبان و رو به روم هم لپ تاپ برای تمرین برنامه نویسی . یکم گیتار تمرین میکنم یکم زبان یکم برنامه نویسی آخرشم هیشکدوم رو اونجوری که باید نمیتونم روش تمرکز کنم و اینجوری میشه که اعصابم بهم میریزه و این پست به زبون میاد .
+ تازه اون اصل کاری رو اصلا تو اون 6 مورد ننوشتم . در اصل 7 تاس نه 6 تا . اون هفتمی دیگه بخشی از وجودم شده هر ثانیه کنارمه دارم باهاش زندگی میکنم ( لطفا نپرسید چیه )
۵
۰