آلباتروس
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۵۲ ب.ظ
سلام سلام سلام امیدورم عالی باشید
تختی که برای خونه سفارش داده بودیم اومد 😍 سنتیِ خیلی خوبه . یه ذره بی حال بودم امروز ، ظهر یکم خوابیدم سرحال شدم ناهار خوردم مریم و سعیده اینا اومدن رفتیم بیرون یه کتونی خریدم با پارچه برای لحاف و تشک مریمم خرید با ۳ تا پارچه برای لباس . برای لحاف من طوسی زرد برداشتم بعد اینکه برای منو برید مریم یه پارچه ی رنگی رنگی دید اونو خرید 🥺 منم عاشق رنگی رنگی ام خب 😢 کاش بتونم مخشو بزنم پارچه هامونو عوض کنیم 😁 بیرون که بودیم یهو یه بارونی گرفت اصلا سیل شد یه وضعی بودااا پنج دقیقه ای تو یه گاراژ وایسادیم تا یکم کمتر شد . رفتیم خونه مامان بزرگم خیلی وقت بود نمیرفتم پیششون ، از اونجام اومدیم خونه سعیده اینا آش رشته خوردیم 😋 از یه پیجی تو اینستا سگ پامر قیمت گرفتم گفت از ۳۵ میلیون تا ۴۵ میلیون 😐 بچه ها میگن مامانت یه داداش بیاره برات خرجش از این کمتر میشه 😂🤣
آلباتروس
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۰۰ ق.ظ
سلام سلام سلام امیدورم عالی باشید
امشب ساعت ۲۱:۰۰ بود تقریبا رفتیم بیرون با سعیده اینا ، اولش خیلی سرد بود پتو کشیدیم رومون یکم بهتر شد ، شام خوردیم کلی گفتیم خندیدیم به زور مامانمو راضی کردم یه سگ بخرم 😍😁 اولین جلسه سیاه قلم رو هم دیدمو تمرین کردم گیتارمم یکم تمرین کردم قسمت ۶ آقازاده رو هم با مامان دیدیم و عاشق تیتراژ پایانیش شدم ، فکر کنم ۵۰ باری گوش دادمش 😍 کلا امروز رو دوست داشتم . خوب گذشت . خدایا شکرت 🌸
شبتون پرتغالی 🍊
آلباتروس
يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۰۹ ب.ظ
به نظرم ، دنیا به همه ی دخترای سینگل ، یه " حامد تهرانی " بدهکاره 😊
آلباتروس
يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۰۵ ق.ظ
سلام سلام سلام امیدورم عالی باشید
امروز ظهر هرکاری کردم نتونستم بخوابم و عصر با مامان دراومدیم بیرون تا هم یکم پیاده روی کنیم هم من وسایل طراحیم رو بخرم ☺️ موقع برگشت بود که سردردم شروع شد 😢 کم کم شدید شد و وقتی رسیدیم خونه دو نا قرص خوردم که خوابم بگیره ولی مهمون اومد و باز نتونستم بخوابم تا ساعت ۱۲:۱۵ که خوابم برد و نتیجه ش شد اینکه الان نیم ساعته بیدارم و دیگه خوابم نمیبره 😐 یکم وبگردی کردم مطالب وبلاگها رو خوندم تا شاید چشام گرم بشه و بتونم بخوابم اما فایده نداشت 🤦🏻♀️
آلباتروس
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۰ ب.ظ
از شرایط پولدار شدن فقط ، وی در جوانی زندگی سختی داشت رو دارم 😐😂🤣🤦🏻♀️