بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
آلباتروس
آلباتروس يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ

329

امروز از صبح که بیدار شدم نمیدونم چرا چشمام خسته س . ظهر یه دوش گرفتم و قرار شد یکم بخوابیم بعدش پاشیم بریم خونه مامان بزرگ ، تازه چشمام گرم شده بود که صدای بابام بیدارم کرد . وقتی با صدای کسی از خواب بیدار میشم تپش قلب شدید میگیرم ، ناخودآگاه حسم میره سمتی که انگار قرار یه خبر بدی بدن . دیگه اعصابم خورد شد به مامان گفتم پاشو حاضر شو بریم . وقتی برگشتیم داشتیم سریال " آبان " قسمت اولو میدیدیم که مریم به واتس اپ مامان یه عکس فرستاد گفت مامان دوستم شمارتو داده به یکی اگه زنگ زد باهاش حرف بزن ببین شرایطشون چیه . گفت بهشون نگو که اردبیلین . بیاید قزوین برنامه بچینیم و این داستانا . سر قضیه دوست خاله م کم استرس داشتم ، استرس اینم اضافه شد . اصلا هنوز زنگ نزده . اصلا قزوین رفتن یا نرفتنمون معلوم نیست . نزدیک وقت پریودمم هست باعث شده استرسم چند برابر بشه . کاش میخوابیدم 5 سال دیگه بیدار میشدم . خسته م . اینجور مواقع خرید حالمو بهتر میکنه ، کلا ته حسابم 300 تومن پول دارم . زده به سرم باز دلم میخواد عطر بخرم ولی هم پولم کمه هم چیزای خیلی واجبتری هست که نیاز دارم مثلا یه کفش تابستونی . یا شومیز . قسمت اول آبان واقعا چرت محض بود . اما میخوام تا آخر ببینم تا خودم تحلیل کنم .

Last Comments :
Tags :
۰ عدد دیدگاه تا کنون ثبت شده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Made By Farhan TempNO.7