۱۹۳ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است.

سلام سلام سلام امیدورم عالی باشید

امشب ساعت ۲۱:۰۰ بود تقریبا رفتیم بیرون با سعیده اینا ، اولش خیلی سرد بود پتو کشیدیم رومون یکم بهتر شد ، شام خوردیم کلی گفتیم خندیدیم به زور مامانمو راضی کردم یه سگ بخرم 😍😁 اولین جلسه سیاه قلم رو هم دیدمو تمرین کردم گیتارمم یکم تمرین کردم قسمت ۶ آقازاده رو هم با مامان دیدیم و عاشق تیتراژ پایانیش شدم ، فکر کنم ۵۰ باری گوش دادمش 😍 کلا امروز رو دوست داشتم . خوب گذشت . خدایا شکرت 🌸

شبتون پرتغالی 🍊

۲ ۰

سلام سلام سلام امیدورم عالی باشید

امروز ظهر هرکاری کردم نتونستم بخوابم و عصر با مامان دراومدیم بیرون تا هم یکم پیاده روی کنیم هم من وسایل طراحیم رو بخرم ☺️ موقع برگشت بود که سردردم شروع شد 😢 کم کم شدید شد و وقتی رسیدیم خونه دو نا قرص خوردم که خوابم بگیره ولی مهمون اومد و باز نتونستم بخوابم تا ساعت ۱۲:۱۵ که خوابم برد و نتیجه ش شد اینکه الان نیم ساعته بیدارم و دیگه خوابم نمیبره 😐 یکم وبگردی کردم مطالب وبلاگها رو خوندم تا شاید چشام گرم بشه و بتونم بخوابم اما فایده نداشت 🤦🏻‍♀️

۵ ۰

سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید

امروز صبح ساعت ۸:۳۰ بیدار شدیم ، تا صبحانه بخوریم و حرکت کنیم شد ۹:۰۰ ساعت ۱۱:۰۰ رسیدیم آستارا شانسمون هوا خنک بود . گوشتا رو کباب کردن من اصلا هیچ بویی حس نمیکردم ، حس بویاییم به صفر رسیده انگار ، گوشت عین سنگ سفت بود 😐 خلاصه بعد ناهار یکم دراز کشیدیم هوا کم کم داشت گرم میشد که دیگه راه افتادیم سمت اردبیل تازه رسیدیم خونه .

عیدتونم مبارک 🥰

۵ ۰