271 ( خداحافظ خونه رویایی ) یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
سلام . بیان کردن حس و حالم غیر ممکنه ، نمیدونم چی بنویسم و چطوری بنویسم . باورم نمیشه امشب آخرین شبیه که تو این خونه ایم و فردا قراره برای همیشه از اینجا اسباب کشی کنیم . من این خونه رو خیلی دوست داشتم . کلی حال خوب و خاطره خوب داشتم ( و البته خاطرات تلخ ) یه خونه ی ویلایی مستقل حیاط دار . خونه ای که شاید دیگه هیچوقت مثلش رو نتونیم داشته باشیم . خونه ی جدید یه خونه آپارتمانی 7 طبقه س ، و تا مدت ها همه چی خیلی برامون سخت خواهد بود . اینکه وقتی از پنجره بیرونو نگاه میکنیم دیگه نمیتونیم یه حیاط خوشگل درخت دار رو ببینیم سخته ، اینکه ویو اتاقم دیگه درختای حیاط و صدای گنجشکا نباشه خیلی سخته . اینکه خونه دیگه مستقل نباشه سخته . خونه ی رویاییه من همیشه خاطراتت باهام میمونه و هیچوقت از یادم نمیری و همیشه دلتنگت خواهم شد . آخرین پستم رو دارم تو این خونه مینویسم . نمیدونم چقدر طول میکشه تا به خونه جدید عادت کنم اما امیدوارم انقدر پربرکت باشه و لحظه های شادی داشته باشیم که کمتر دلتنگ این خونمون بشم .