268 ( روزنوشت ) جمعه 27 بهمن 1402
این هفته ای که گذشت همه چی خوب بود ، فکر کنم پنجشنبه هفته پیش بود برای همکاری دوباره پیام دادم و الان داره یک هفته میگذره ازش . به مامانم یاد داده بودم که اونم بهم کمک کنه تا کار از دست نره و فشار بهم نیاد . ولی چون از یه روز جلوترش که جمعه بود و ما آستارا بودیم ، نشسته بودم 50 تا ورد شنبه رو آماده کرده بودم همه چی انگار تغییر کرد . صبح ساعت 4 ناخواسته بیدار میشم تا قبل 8 تموم میشه همه 50 تا . باورم نمیشه قبلش با چه عذابی تموم میکردم . البته روز قبلش یکم وقت میزارم که آماده کنم ولی اینطوری راحتترم تا اینکه بخوام صبح بیدار شم و تازه شروع به آماده کردن کنم . فایل های شنبه رو دیشب آماده کردم امروزم وقت دارم برای یکشنبه رو آماده کنم . تازه اگه امروزم بتونم 50 تا آماده کنم برای این هفته کارم سبکتر میشه .
آخر ساله و کم کم باید به فکر خونه جدید باشیم ، خیلی کنجکاوم بدونم قراره خونه بعدیمون کجا و چطور باشه . قیمتا وحشتناک بالاس . زمونه جوری شده هر چقدرم بدویی بازم به تورم نمیرسی . خدا بزرگه بالاخره یه جای خوب با امکاناتی که میخوایم خونه پیدا میشه . چند روزی بود دندونم درد میکرد و سخت غذا میخوردم ، پریشب با مامان داشتیم ناتو میدیدیم که یکم درد میکرد ، مامان گفت میخوای پاشو بریم دندون پزشکی نزدیک خونه . خیلی یهویی حاضر شدیم و پیاده رفتیم ، شانسم مطب خلوت بود . دو دقیقه نشد رفتم تو معاینه کرد گفت اوضاع دندونات خیلیییی خرابه که همش پوسیده . و منی که از تعجب شاخ درآورده بودم چون فکر میکردم حداقل دندونای سالمی دارم . واسه آمپولش دید استرس دارم اول با پنبه لثه م رو بی حس کرد بعد آمپول رو زد که هیچی نفهمیدم . فکر کنم توشو خالی کرد یه مواد سفید رنگی گذاشت گفت برات مینویسم از کل دندونات عکس بگیر سری بعد بیا ببینم چند تا خراب داری . دیشب زنگ زدن گفتن شنبه مطب باش ، ما هم رفتیم عکس رو سریع گرفتیم که برای شنبه همه چی آماده باشه . پیش خودم میگم خدا رو شکر این کارو پیدا کردم و خدا رو شکر حقوق 15 روز اول رو گرفته بودم وگرنه بابا از این پولای اضافی نداره خرج دندون کنه ، بدبخت میشدم باید دردو همینجوری تحمل میکردم . احتمال داره همون شنبه ظهر بریم تهران . مامان میگه بریم هم دایی اینا رو ببینیم هم مریم که تهرانه رو برداریم برگردیم قزوین و چند روز پیش مریم بمونیم . من خیلی راضی نیستم چون ممکنه تو کارم به مشکل بخورم . آدم خونه خودش راحت میتونه کار کنه جای دیگه کار کردن سخته . دم عیدی هزینه اضافی ایی هست به نظرم . ما الان باید دنبال خونه باشیم نه اینکه بریم مسافرت . مریم 1 ماهه دیگه قراره بیاد دیگه ، رفتن ما بیهوده س به نظرم .
کاش درست بشه و دیگه پات به دندون پزشکی باز نشه