253 ( شاید موقت )
تو زندگیم سختی زیاد کشیدم
زیاد غصه خوردم
زیاد مریض شدم
زیاد خسته شدم
زیاد گریه کردم
زیاد جا زدم
زیاد
زیاد
زیاد
اما الان تو بحرانی ترین و غمگین ترین و بی حوصله ترین و خسته ترین و ناامید ترین حالت ممکنم
انقدری که احساس میکنم مرگ اونقدرام بد نیست
دلم یکیو میخواست میتونستم ساعت ها باهاش حرف بزنم و هیچی نگه و فقط گوش بده