219 ( روزنوشت )
سلام ، خیلی وقت بود اینجا نمیومدم ، منی که همیشه و همه حال عاشق اینجا بودم الان چند ماهی میشه واقعا حوصلم نمیکشه . همه سعی خودم رو میکنم که هرچی افکار منفی تو سرم هست رو همش رو بریزم دور . همه انرژیم رو میزارم تا مثبت فکر کردن رو یاد بگیرم و فقط انرژی مثبت بدم به خودم . موضوع خاصی نیستااا ، کلی دارم حرف میزنم . جادوی ثزار مهشید رئیسی رو جدیدا شروع کردم به گوش دادن . خوبه بهم انرژی مثبت میده . زبان چینی رو هم اولاش که پایه و اساس هر زبانی هست و خیلی ام کسل کننده س تموم کردم و به قسمتای جذابش دارم میرسم کم کم . انگلیسی رو هم پکیج تیچر نصر رو برای بار دوم دارم میبینم و تمرین میکنم ، از امروز یا از بعد تغطیلات باید روزی نیم ساعتم وقت بزارم سریال فرندز رو ببینم برای تقویت زبان . و کم کم کارتون های چینی ام ببینم . همه کتابای روان شناسیم تموم شدن در حال حاضر یه رمان از مودب پور به اسم " شب پره ها " رو دارم میخونم . شاید محتوا نداشته باشه اما از درد جامعه میگه ، به هر حال من کتاباشو دوست دارم . سریال راز بقا رو با مامان تموم کردیم و سریال " لیست پرواز " که مریم معرفی کرده بود رو داریم میبینیم با مامان . صبح ها هم تا جایی که بتونم 5 بیدار میشم ، 5 هم نتونم حداقل تا 6 یا 7 بیدار میشم . یه پیج اینستا پیدا کردم دختره بلاگر هست و ست کردن و استایل رو یاد میده . بهترین پیج استایلی هست که تا حالا پیدا کردم و تا حدودی مشکلم تو ست کردن لباسا داره حل میشه ، دیروز یه شومیز سبز سفارش دادم و خیلی خوشحالم امیدوارم تا پنجشنبه که داییم ، نگین و خانواده شوهرش رو دعوت کرده خونشون ، لباسم دستم برسه اما بعید میدونم . مریمم با محمد فردا حرکت میکنن که تعطیلات رو اینجا باشن .
این کل خلاصه اتفاقای این مدت و روتین روزانه م بود که دوست داشتم یادداشتش کنم . مرسی که وقت میزارید و میخونید منم برم که یکمی بخونمتون