198 ( روزنوشت )
سلام . تقریبا یه هفته س باز برگشتم به وضعیت قبل . هیچی طبق برنامه پیش نمیره . روزام دارن هدر میشن . هیچی به هیچی . خسته شدم . امروزم برای دخترداییم یلدایی برده بودن مام رفتیم طبق معمول علی رغم میل باطنیم رفتم . اولش متوسط بود بد نبود ولی از وسطاش یه سردردی گرفتم افتضاح . سردردای میگرنی بدترین نوع سردردن به نظرم . همراه با حالت تهوع . دو تا کدئین خوردم هنوز خوب نشدم . نه گیتار تمرین میکنم نه کالیمبا نه هیشکدوم از کارامو میکنم . باز جدیدا شبا دیر میخوابم روزا دیر بیدار میشم چیزی که ازش متنفرم . وقتی بیدار میشم هیچ انگیزه ای ندارم . 63 تا ستاره روشن دارم که باید خاموششون کنم دریغ از یه ذره انگیزه . کلی فیلم و سریال نصفه نیمه دارم کلی کتاب ناتمام ، همشون تو ذهنم تاثیر منفی میذاره . یادتون باشه تا یه کتابو تموم نکردید سراغ دومی نرید ، تا یه فیلمو ندیدید دومی رو شروع نکنید اثرات بدی رو ذهن و فکرمون میزاره . باز باید کلی رو خودتم کار کنم . هنوز هیچی ماگ نفروختم . خسته م خسته .
شبتون بخیر
+ البته دیشب یکم با استاد گیتارم صحبت کردم کلی انرژی گرفتم ازش ، کلا همصحبتی باهاش همیشه حالمو خوب میکنه