141 ( جمعه اولین روز بدون مامان )
سلام سلام سلام امیدوارم عالی باشید
امروز اولین روزی بود که من و بابا تنها بودیم و مامان نبود . صبح ساعت 7:30 بیدار شدم اس ام اس دادم رسیدید ؟ جواب داد : تازه رسیدیم تهران . دوباره گرفتم خوابیدم 😁 😂 9:30 بیدارم شدم صبحانه خوردم و برای ناهار بادمجون خورد کردم تا یکم بمونه . رفتم حموم برگشتم ناهار رو آماده کردم یکم ناهار خوردم بعدش ساعت 14:15 در حین گوش دادن به اولین اپیزود پادکست "صلح درون" گرفتم خوابیدم 😁 😂 عصر ساعت 16:00 بیدار شدم بسته ای که سفارش داده بودم رسید دستم خودم خیلی دوسش دارم یه دستبند رنگی رنگی کلیک . رفتم یکم برنامه نویسی تمرین کردم اولین مینی پروژه بود که انجامش دادم و بابتش خوشحالم ، بابا که رفت بیرون زنگ زدم با مامان یکم تصویری حرف زدیم ، وقتی بابا برگشت برای شام پیتزا گرفته بود خوردیم و ساعت 21:00 سریال آمین رو دیدم که شبکه آی فیلم پخش میکنه . دوباره برگشتم همون مینی پروژه رو تمرین کردم تا همین الان که دیگه مغزم جواب نمیده باید برم بخوابم .
( خلاصه اتفاقات امروز جمعه 12 شهریور 1400 )
پیشی خوابالو 🥺😛