بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه
۲۳۳ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است
آلباتروس
آلباتروس يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۱:۱۲ ق.ظ

318

این چه بیماریه که همش استرس داری نکنه اتفاق بدی بیوفته ، نگید که فقط من اینجوریم . جدیدا همش احساس میکنم الانه که زلزله بیاد ، مخصوصا تو خواب چند باری یهو از خواب پریدم فکر کردم زلزله اومده . امروزم بابام اینجوری از خواب بیدار شد بهش گفتم نترس زلزله نیست خواب دیدی . چقدر بده این حس . شاید بخاطر اخبار هاییه که هر روز میشنویم . خبرهای بد تاثیر مستقیم رو ذهن و روح روانمون دارن . بگذریم . سریال جان سخت رو که جدیدا شروع کردیم به دیدن ، کم کم داره جذاب میشه برام مخصوصا قسمت هایی که امشب دیدیم ، خاطراتی که برای هم تعریف کردن جالب بود باحال بود . شخصیت اشکان رو خیلی دوست دارم نمیدونم چرا . چقدر دلم همچین اکیپی میخواد . همینقدر نزدیک همینقدر صمیمی همینقدر باحال همینقدر پشت هم باشیم و همیشه کنار هم باشیم . کاش داشتم همچین رفیق هایی و صد البته خانواده ایی که پایه همچین رفاقت هایی باشن . شبتون شکلاتی 🍫

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

317

یه هفته دیگه م گذشت ، مثل برق و باد هفته ها میان و میرن ، عمرمون داره تموم میشه خبر نداریم . پریود شدم کل دیروز حالم اصلا خوب نبود امروز یکم بهترم . موضوعی که گفته بودم هنوز خبری نشده . به طرز عجیبی حرفم نمیاد امشب ، یعنی چیز جدیدی برای نوشتن ندارم همه چی تکراری شده برام . اما عادت کردم هر جمعه بیام و شرح حال هفته ای که گذشته رو بنویسم . امشب با مامان سریال محبوبم رو نشستیم دیدیم ، قسمت 5 اشرف رویا . فیلم نامه هاشون ضعیفه معمولا ، اما دوسش دارم . مرسی که تا اینجا خوندید . شبتون شکلاتی 🍫

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

316

بالاخره بعد چند ماه عذاب کشیدن ، مشکل دندونم حل شد ( البته اگه مشکل از اونیکی دندونام نبوده باشه و یهو دوباره شروع نکنه به درد کردن ) . 8 تومن ناقابل . نمیدونم چرا هیچوقت ذهن من آروم نمیشه ، تا یه موضوع تموم میشه یکی دیگه بلافاصله شروع میشه . تمام تلاشمو میکنم استرس نگیرم ولی سختمه . کاش این یکی ام زودتر تموم شه ( از طریق خاله م قرار با یه آقایی آشنا بشیم اگر قسمت شد مراحل بعدی رو پیش بریم ، البته اول قرار با خواهرش بریم خونه خاله م اونجا یه صحبت هایی بشه اگه اوکی بود بریم مرحله بعد ) . احتمال 99% از فردا بصورت جدی دوباره آلمانی رو شروع کنم اگر این موضوعی که گفتم پیش نیاد برام . یه برنامه جدید به اسم " رک شو " قسمت اولش تازه پخش شده ، از اونجاییکه هم مجری هم مهمان هر دو از بازیگرای محبوب من هستن ، برنامه رو دانلود کردم که ببینم و واقعا جا خوردم از این حجم از بی محتوایی . دو ساعته تمام بحث کردن سر اینکه 3 سال پیش بهاره افشاری تقلب کرده یا نکرده ! یا اینکه در جواب این اتهام باید چه واکنشی نشون میداده . اونم 2 ساعت . چخبره آخه ، حالا یا تقلب کرده بوده یا نکرده بوده . احساس میکنم دو ساعت از وقتم تلف شد . یعنی 2 ساعت بیکار مینشستم مفیدتر بود تا اینکه این برنامه رو دیدم . من عاشق بهاره افشاری ام اصلا بخاطر خودش دانلود کردم ولی نمیدونستم محتوای برنامه چیه . کاش یه قسمت از برنامه " اکنون " رو دانلود میکردم میدیدم . به هر حال اینم یه تجربه ای بود . امیدوارم این موضوع جدید سریعتر تموم شه ذهنم یکم آروم بگیره .

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

315

فردا شنبه نوبت دارم خیلی ام استرس دارم . کاش زودتر این کابوس چند ماهه تموم شه راحت شم . خودمم از گفتن حرفای تکراری خسته شدم . انقدر حرف زدم دیگه حرفم نمیاد . کلا 2 تا نگرانی بیشتر ندارم . یک اینکه درآمد ندارم دو اینکه آلمانی بلد نیستم . دارم یاد میگیرما ولی وقفه افتاد بینش و روند یادگیریم خیلی کنده . کتاب " روش زندگی بهتر " رو امروز تموم کردم ، کتاب خوبی نبود شاید نیاز به درک عمیق تر داشت ، مثلا اگه ده سال دیگه در شرایط بهتری دوباره این کتاب رو بخونم شاید نظرم عوض شه . برای کتاب بعدی هنوز ایده ای ندارم ، یا رمان میخونم یا کتاب های خودشناسی و موفقیت . سریال " بامداد خمار " رو مثل اینکه ساختن ، ولی اول دوست دارم کتابش رو بخونم بعد سریالش رو ببینم . بزرگترین دغدغه م درآمده ، نابود شدم از بس فکر و خیال کردم خدایا یه راهی جلوی پام بزار . نه یوتیوبم رشد میکنه نه اون خانم برای کار پیام میده . خسته شدم . مرسی که تا اینجا خوندید . شبتون شکلاتی 🍫

Last Comments :
آلباتروس
آلباتروس شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

314

از دیشب درد دندونم انقدر شدیدتر شد که ناخودآگاه اشک از چشام میومد . وحشتناک بود . تو این چند ماه تا حالا اینجوری درد نکرده بود . دیشب همزمان دو تا بروفن خوردم تا تونستم بخوابم . امروز یه عکس جدید گرفتیم رفتیم پیش یه دکتری دندون آخری رو فکر کنم فعلا خالی کرد که دردش آروم بشه برای شنبه دوباره وقت داد . چون دندون آخرمه دهنم انقدر باز میمونه فکم درد میگیره . از درد فک اشکم نزدیک بود دربیاد . فکر اینکه شنبه هم قراره باز برم داره اذیتم میکنه . کاش همین جلسه کلا تموم میشد . تازه گفت ممکنه از دندون 7 نباشه و دندون 6 مشکل داشته باشه . دیگه دارم کلافه میشم . کاش همین دندونم باشه تموم شه این کابوس راحت شم . امروز 7 صبح بیدار شدم ولی انقدر درد داشتم نتونستم هیچ کاری بکنم . شاید این هفته هم کامل نتونم روتینم رو داشته باشم . چون تمرکز ندارم و ذهنم درگیره . از هفته بعد صد در صد شروع میکنم دیگه . جان سخت رو امشب شروع کردیم ، معلومه از اون فیلمای حرص درآره . چرا هیچکدوم از فیلما آرامش ندارن . دلم یه فیلم حال خوب کن میخواد . همش خیانت دروغ توطئه دسیسه توهین دعوا ... حیف نیست سریال شب های برره . والا

Last Comments :
۱ ۲ ۳ ---- ۴۵ ۴۶ ۴۷ بعدی
Made By Farhan TempNO.7