آلباتروس
جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ
فردا شنبه نوبت دارم خیلی ام استرس دارم . کاش زودتر این کابوس چند ماهه تموم شه راحت شم . خودمم از گفتن حرفای تکراری خسته شدم . انقدر حرف زدم دیگه حرفم نمیاد . کلا 2 تا نگرانی بیشتر ندارم . یک اینکه درآمد ندارم دو اینکه آلمانی بلد نیستم . دارم یاد میگیرما ولی وقفه افتاد بینش و روند یادگیریم خیلی کنده . کتاب " روش زندگی بهتر " رو امروز تموم کردم ، کتاب خوبی نبود شاید نیاز به درک عمیق تر داشت ، مثلا اگه ده سال دیگه در شرایط بهتری دوباره این کتاب رو بخونم شاید نظرم عوض شه . برای کتاب بعدی هنوز ایده ای ندارم ، یا رمان میخونم یا کتاب های خودشناسی و موفقیت . سریال " بامداد خمار " رو مثل اینکه ساختن ، ولی اول دوست دارم کتابش رو بخونم بعد سریالش رو ببینم . بزرگترین دغدغه م درآمده ، نابود شدم از بس فکر و خیال کردم خدایا یه راهی جلوی پام بزار . نه یوتیوبم رشد میکنه نه اون خانم برای کار پیام میده . خسته شدم . مرسی که تا اینجا خوندید . شبتون شکلاتی 🍫
آلباتروس
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ
از دیشب درد دندونم انقدر شدیدتر شد که ناخودآگاه اشک از چشام میومد . وحشتناک بود . تو این چند ماه تا حالا اینجوری درد نکرده بود . دیشب همزمان دو تا بروفن خوردم تا تونستم بخوابم . امروز یه عکس جدید گرفتیم رفتیم پیش یه دکتری دندون آخری رو فکر کنم فعلا خالی کرد که دردش آروم بشه برای شنبه دوباره وقت داد . چون دندون آخرمه دهنم انقدر باز میمونه فکم درد میگیره . از درد فک اشکم نزدیک بود دربیاد . فکر اینکه شنبه هم قراره باز برم داره اذیتم میکنه . کاش همین جلسه کلا تموم میشد . تازه گفت ممکنه از دندون 7 نباشه و دندون 6 مشکل داشته باشه . دیگه دارم کلافه میشم . کاش همین دندونم باشه تموم شه این کابوس راحت شم . امروز 7 صبح بیدار شدم ولی انقدر درد داشتم نتونستم هیچ کاری بکنم . شاید این هفته هم کامل نتونم روتینم رو داشته باشم . چون تمرکز ندارم و ذهنم درگیره . از هفته بعد صد در صد شروع میکنم دیگه . جان سخت رو امشب شروع کردیم ، معلومه از اون فیلمای حرص درآره . چرا هیچکدوم از فیلما آرامش ندارن . دلم یه فیلم حال خوب کن میخواد . همش خیانت دروغ توطئه دسیسه توهین دعوا ... حیف نیست سریال شب های برره . والا
آلباتروس
پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ
قرار بود از شنبه هفته قبل به روال قبل برگردم ولی به خودم استراحت دادم این هفته رو و از فردا شروع میکنم دوباره . امروز برای مامان کانال یوتیوب ساختم دو تا ویدیو از دختر داییم گذاشت و جفتش بالای هزار تا ویو گرفت و 6 نفر سابسکرایبر گرفت . به نظرم برای شروع خوب بود . خودمم یه کانال جدید زدم و اگه بتونم میخوام معرفی کتاب بزارم . باطری لپ تاپم سوخت بابا برد درستش کرد خوشبختانه هزینه ش زیاد نشد فکر میکردم تعمیر نشه و مجبور بشم حداقل یه تومن خالی شم . اون روزی که باطریش سوخت خیلی خورد تو ذوقم . سریال ازازیل قسمت آخرش رو امروز دیدیم به نظرم یکی از چرت ترین سریال هایی بود که تو زندگیم دیدم . سریال بازنده رو شروع کردیم و تو سه یا چهار روز تموم کردیم . سریال خیلی تر و تمیز و با کیفیتی بود . جوکر رو هم فصل فینال آقایون رو امشب دیدیم تموم شد . سریال ترکی اشرف رویا که 3 قسمت پخش شده رو بی نهایت دوست دارم واقعا عاشقش شدم . سریال لیلا رو هم تا جایی که پخش شده دیدم ، سریال خوبی نیست ولی دیدم دیگه . کتابی که 2 ماهه قرار بخونم رو دیگه این دفعه تا آخر فروردین حتما باید تموم کنم . اگر بخوام کانال یوتیوب ویدیو بزارم باید بیشتر کتاب بخونم . کم کم اگر بتونم هم میخوام 5 صبحی بشم هم آلمانی رو بیشتر بخونم هم کتاب بیشتر بخونم هم کمترین استفاده رو از گوشی بکنم هم سالم خواری کنم . همش رو هم نتونم یکی یکی سعی میکنم به روتینم اضافه کنم . قدم به قدم به چیزی که میخوام باید نزدیک شم .
آلباتروس
جمعه, ۱۶ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ
سلام . امروز بالاخره همه دید و بازدید و گردش ها تموم شد و هرکی رفت سر زندگی خودش . امروز رو به خودم استراحت دادم ولی فردام نیاز به استراحت دارم تا این 3 هفته تعطیلی رو هضم کنم . مریم موهامو کراتین کرد . خیلی راضیم . خیلی لخت و براق شده . من چون هیچ علاقه ای به بعضی از این گردش ها ندارم واقعا انرژی زیادی ازم میره تا مقاومت کنم و نرم یا وقتی میرم سعی کنم یه گوشه بشینم . این زندایی آخریم هروقت که میان انرژی زیادی ازم میره . نه که هرکاری که میکنن منم پایه هستمااا ولی همینکه راضیشون کنم منو بیخیال خودتون بازی کنید ، همینم کلی انرژیمو میگیره . به هر حال هر چی بود تموم شد . فکر میکردم پول بیشتری دستمو بگیره ولی کلا 2 یا نهایتا 2 و نیم موند از کل پولم . دوست داشتم از خونه میتونستم پول در بیارم ولی هنوز که نشده . تا پول نباشه انگیزه هیچ کاری ندارم . شاید کارام رو انجام بدم اما روحیه و انگیزه م به شدت پایینه . کانال یوتیوبم رشد نمیکنه . شاید یه کانال جدید زدم و کتاب معرفی کردم توش . اینم اگه نگیره واقعا نمیدونم دیگه چیکار باید بکنم . بعضی وقتا فکر میکنم کاش مرگ درد نداشت ، راحتتر میشد بهش فکر کرد . فردا هم استراحت میکنم از پسفردا به روتین زندگیم برمیگردم . مثل قبل ، روزی یک درس آلمانی با اشکان . 3 هفته س آلمانی نخوندم باید اولش یکم مرور کنم . انگلیسی رو هم تصمیم گرفتم جدی تر بخونم . کتابی که سال قبل قرار بود تموم کنم و نتونستم رو باید زودتر بخونم تا بتونم کتاب های جدیدم رو شروع کنم . دلم میخواد همشون رو امسال تموم کنم . دلم یه رمان فول عاشقانه ی جذاب میخواد که آخرشم غمگین نباشه . روحه م خسته س ، خیلی خسته .
آلباتروس
يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۱۱ ق.ظ
سلام . مریم اینا دیروز ظهر رسیدن . من چون شاغل نیستم در نتیجه عید با روزای دیگه خیلی فرقی برام نداره فقط دید و بازدید زیاد میشه ، که اونم خدا رو شکر ما خیلی جایی نداریم واسه رفتن . یه مادر بزرگم یه خاله م و یه داییم همین ، یه دونه م عروس خاله م مونده بود که دیشب همگی رفتیم و تمام . البته همه اینا رو دوباره با مریم باید بریم . مثلا فردا قرار خونه مادر بزرگم بریم . قراره موهامو پروتئین تراپی کنه و براش خیلی هیجان دارم . کتاب خوندنم خیلی کمتر شده چون کتابی که دارم میخونم رو دوسش ندارم . آلمانی رو دو هفته ای میشه یک کلمه هم نخوندم و بزرگترین ناراحتیم بابت همینه . یه سریال جدید به اسم "Leyla" رو شروع کردم ، عالی نیست ولی بدم نیست ، بازیگراش رو دوست دارم . تقریبا با خورده پس اندازام و عیدی هایی که گرفتم کل پولم میشه 5،000،000 تومن . که نمیدونم برم کتونی و یکی دو تا نیازهای کوچیک رو خریداری کنم یا کار دیگه ای کنم ! با 5 تومن چه سرمایه گذاری ایی آخه . پیشنهادی دارین ؟ اگه خرج کنم یه روزه تموم میشه ولی اگه مثلا تو صندوق های طلا بزارم شاید یکم سود کنم . نمیدونم واقعا . دلم یه کتونی مدل سامبا میخواد ، تو سریال لیلا ، دختره از این کتونیه پوشیده بود واقعا دوست داشتم منم داشته باشم . البته که پولم به اصلش نمیرسه .