264 ( روزنوشت )
باز نصفه شبی از اون حمله های عصبی که انگار داری منفجر میشی بهم دست داده که مثل مرغ پرکنده نمیدونم چیکار کنم . نمیتونم بخوابم عصبی شدم خوابم میادا ولی نمیتونم .
باز نصفه شبی از اون حمله های عصبی که انگار داری منفجر میشی بهم دست داده که مثل مرغ پرکنده نمیدونم چیکار کنم . نمیتونم بخوابم عصبی شدم خوابم میادا ولی نمیتونم .
بی خوابی عجیبی زده به سرم که تا الان هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم
خودمون کم بدبختی داشتیم،دیگه فرندزم نمیشه دید 😭
فرندز تراپی ام کنسل شد 💔