موقتتتت
۲۷۷ ـُـمین روزِ سال
فردا قراره برم موهامو کوتاه کنم و غمگین ترین آدم جهانم 💔
۰امشب یه لحظه احساس کردم قلبم از شدت ناراحتی مچاله شد . قرصایی که بابا میخوره خواب آورن و باعث میشه در طول روز زیاد بخوابه . امشب ما داشتیم فیلم میدیدیم که بیدار شد رفت یه پرتقال از یخچال برداشت گذاشت تو پیش دستی با یه چاقو آورد به مامان اشاره کرد که اینو برای من پوست بکن . نیم ساعت یه ساعت گذاشت مامان پوست نکند ، منم حواسم به فیلم و گوشی بود . یهو دیدم بابا بلند شد پیش دستی رو برداشت برد آشپزخونه پرتقال رو گذاشت یخچال برگشت . بهش گفتم چرا بردی پوست میکندیم خب ، گفت نه دیگه حسش پرید . احساس کردم یکی قلبمو مچاله کرد . تو این چند سالی که بابا مریض شده مامان خیلی بهش بی احترامی میکنه ، یا سرش داد میزنه یا حرفشو گوش نمیده یا کم محلی میکنه یا نادیده میگیرتش خلاصه . یه بار چند روز پیش مامان بهم گفت تو نبودی من یک دقیقه هم با بابات نمیموندم . قبول دارم بابام در طول زندگی خیلی بدی ها در حقمون کرده نذاشت یه آب خوش از گلومون پایین بره . ولی احساس میکنم بینشون گیر کردم . احساس اضافی بودن میکنم . شاید من نبودم تکلیف زندگیشون مشخص میشد . نه میتونم کار کنم ، نه ازدواج کردم ، مثل یه سربار حس میکنم خودمو . چه شبایی که خوابیدم به امید اینکه صبح بیدار نشم . کاش من نبودم . کاش منی وجود نداشت . کاش امشب واقعا بخوابم و صبح بیدار نشم .
۱سلام . قرار بود پنجشنبه یا دیشب این پست رو بنویسم ولی انقدر سردرد داشتم که نشد . منشی دندون پزشک دو بار زنگ زد نوبتم رو جا به جا کرد که گفتم بخوام بیام دوباره تماس میگیرم . خریدار مو زنگ نزد متاسفانه ( کلیک ) . ولی با مریم ( خواهرم ) که حرف میزدم گفت اونیکه قزوین رفتیم 3/5 گفته بود . مریم اینا 3،4 روز دیگه میان که یلدا اینجا باشن . بعدش شاید یکی دو ماه دیگه ما بریم اونور که همون موقع میرم اگه هنوزم سه و نیم بخواد موهامو ، میفروشم و کراتین هم میکنم شاید رنگم کردم . برای یلدا آهنگ " شب طولانی " رو میخواستم تمرین کنم که یوتیوب و آپارات پستش کنم ولی حوصله م نمیکشه . کالیمبام الان کنارمه و واقعا حسش نیست تمرین کنم . ولی بعد از این پست باید برم سراغش . سریال " قهوه پدری " رو تا 6 که اومده دیدیم همشو . نسبت به سریال های قبلی مهران مدیری ، خیلی افت کرده . ولی من تا جاییکه بتونم تلاش میکنم طنز ببینم هرچقدر هم که مزخرف باشه . " جوکر " رو هم دیدیم . به نظرم نسبت به سری قبل خانم ها خیلی بهتره . نرگس محمدی جاش تو این گروه بود به نظرم . دیروز قسمت 5 " پدرخوانده " رو هم ظهر گذاشتم دیدم که همون باعث شد سردرد بگیرم . از دیروز تلویزیونمون خراب شده و " مهیار عیار " و بقیه سریالا رو نتونستیم ببینیم . سریال " مترجم " رو هم شروع کردیم که بیشتر جذب اسمش شدم . دیشب طبق معمول بابا تو حال خوابیده بود در نتیحه با مامان رفتیم اتاق و مترجم رو تو اتاق دیدیم . صبح پاشدم دیدم برف اومده ولی مثل سال های قبل ذوق زده نشدم . دکانت عطری که هفته پیش رسید برام رو چند روز پیش زده بودم به خودم . از رو خودم بوش رفته ولی هر وقت در اتاقمو باز میکنم بوی گلفروشی به مشامم میخوره برای چند ثانیه . اول خوشم نیومد ازش ولی الان میگم خیلی ام بد نیست .
۰امروز صبح با کمک مامان دکور اتاقمو یکم عوض کردیم که تختم سمت شوفاژ باشه شبا سردم نشه . یه زنگ به خریدار مو زدم قرار شد ظهر یه سر بریم . یه دوش گرفتم هول هولکی رفتیم موهامو دید گفت 2 تومن میخرم . خیلی خورد تو ذوقم ، اومدیم بیرون پیش خودم گفتم اگه تا چند روز دیگه زنگ بزنه یکم قیمتو بیشتر بگه قبول میکنم ، مثلا 3 تومن که حداقل پول عصب کشی دندونم درست شه . 6 ماهه دندون درد امونمو بریده . اگه زنگ نزد دوباره میرم همون 2 تومن میفروشم چاره ندارم . بعد یه سر رفتیم فروشگاه پوشاک ، مامان یه تیشرت ارزون برداشت بعد که اومدیم خونه پیش خودم گفتم کاش منم برمیداشتم ست میشدیم . قرار شد فردا صبح بریم منم یه دونه بردارم . یه سرم رفتیم از دندون پزشکی نوبت گرفتیم ولی هنوز نمیدونم پولشو قراره از کجا بیارم . وقتی ام برگشتیم خونه طبق معمول اول " مهیار عیار " رو دیدیم که عاشقشم . برای شام 4 تا دونه پنکیک درست کردیم . بعدش برره و بعدشم سریال " مترجم " رو دانلود کردم فعلا یه قسمتشو دیدیم . سریال " شریک جرم " که شروع کرده بودیم رو دیشب تموم کردیم . پر چالش ترین روزام اینشکلی میگذره . وگرنه بعضا 1 ماه پامو از خونه بیرون نمیذارم . صبح ها بی انگیزه ترین آدم جهانم . اگه زمان برمیگشت عقب حتما یه مهارتی رو حرفه ای یاد میگرفتم . نه مثل الان که نه گیتار رو ادامه دادم نه کالیمبا رو نه چرم دوزی رو نه یوتیوب رو نه زبان رو . مثل علافا و بیکارا مثل دختری که سربار خانواده شده ، شبو صبح میکنم صبح رو شب . اصلا از خودم راضی نیستم . عمرمون داره میگذره هیچی از زندگی نفهمیدیم . کاش خریدار مو زنگ بزنه .
۲رنگ سال امسال هم امشب مشخص شد . " موس موکا " بماند که منو یاد موکای خودم انداخت . ولی خیلی خوشحال شدم چون این رنگ ، رنگ مورد علاقه ی منه و واقعا حالم رو خوب میکنه . و تقریبا از اونجایی که جدیدا عاشق این رنگ و کلا رنگ های نود شدم ، کلی آیتم رنگ موکا دارم و میتونم بازم از این رنگ کلی چیز جدید بخرم ( البته اگه پول داشته باشم ) . اولین چیزی که هر جا ببینم میخرم یه لاک رنگ موکا و یه لاک یکم کمرنگ تر مثل نسکافه ای هست . و دومیش هم احتمالا موهام رو امسال رنگ کنم و چی بهتر از رنگ موکایی . چند تا کیف و شال و شلوار هم دارم از این رنگ . خلاصه که قراره امسال با این رنگ کلی حال کنم .
۰