بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه

75 ( ژاله پیشنهاد می کند )

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ

مطالعه در ۱۵ ثانیه
شخصی تعریف می کرد: توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرد که با تلفن صحبت می کرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت:
همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه.
بعد از ۱۸ سال دارم بابا میشم.
چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچهٔ ۳ یا ۴ ساله ای را گرفته بود که به او بابا می گفت. پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم.
مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیرزن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش می شد امروز باقالی پلو با ماهیچه می خوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند،
من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش را فراهم کنه.
انسانها را در زیستن بشناس نه در گفتن؛ در گفتار همه آراسته اند.

#مطالعه 

 

۱۲ ۰

مطالعه

خیلی قشنگ

🙏🙏

چقدر قشنگ بود...

بله واقعا 👌🏻

چقد قشنگ!! چقد لذت بخش دیدن ادمای بی ادعا !

واقعا لذت بخشه🌸🙏

این ادما دیگه کم کم دارن منقرض میشنا((:

باید جمع بشیم دور هم برای محافظت ازشون طرح بریزیم و برنامه بچینیم 

به نظرم وضعیتشون حاد تر از لاک پشت های ماداگاسکاره((:

کم هستن ولی هستن خدا رو شکر انشالله که از این انسان ها بیشتر بشن 🙏🌸
فکر نمیکنم نیازی به محافظت داشته باشن اما نیاز به همکاری و کمک دارن قطعا

البته من که نتونستم 15 ثانیه ای بخونم.

منم نتونستم😅
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">