بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه

240 ( روزنوشت ) 13 / آذر / 1401 - یکشنبه

يكشنبه, ۱۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۴۲ ب.ظ

سلام سلام سلام . امیدوارم روزی برسه که هممون با همه اختلاف ها در کنار هم حالمون خوب باشه .

امروز یکم پر تنش شروع شد برام . از دیشب دوباره تصمیم گرفتم برنامم رو یکم جدی تر شروع کنم هر کدوم رو اگر وقت ندارم یا به هر دلیلی نتونستم انجام بدم ، فقط 5 دقیقه بهش اختصاص بدم . قطعا روزی 5 دقیقه از هیچی خیلی بهتره . مثلا روزی حتی 1 صفحه متاب خوندن از روزی هیچی کتاب نخوندن قطعا خیلی بهتره . یا مثلا اگر به هر دلیلی دل و دماغ زبان تمرین کردن رو نداشتم ، روزی فقط 5 دقیقه بهش اختصاص بدم . دیگه روزی 5 دقیقه رو همه تایم دارن هر کی بگه نه خودشو گول زده . 

اما دلیل تنش امروز ...

اینکه مامان بزرگم ( مادر مادرم ) بعد از تقریبا 1 ماه آزمایش های مختلف و مصرف قرص های مهم امروز رفت برای عمل زانوش ( یکی از زانوهاش ) بخاط سنش با بی حسی قراره عمل بشه الانم اتاق عمله و عمل هنوز ادامه داره . خوده این موضوع خیلی تنش زا نیست اما تصور اینکه دوباره چند روز یا حتی چند هفته ای زندگیمون از روال خارج میشه و مهمون و مهمون بازی و این چیزا ... باعث میشه باز حس منفی ایی بگیرم و تمرکزم رو از دست بدم . مخصوصا رو در رو شدن با اشخاصی که ممکنه میونه خوبی نداشته باشی اما بخاطر فامیل بودن و شرایط مجبور باشی مدتی یه سریا رو بیشتر از قبل ببینی ... این خیلی سخته و مثل شرایط های مشابه قبل از این دعا میکنم زودتر این داستان تموم شه . و دقیقا همین امروز پدر زنداییم ( همونکه با هم شروع کردیم به کلاس زبان رفتن ) فوت شد . 

نمیدونم یادتون هست یا نه ولی چند وقت پیش همه اینا رو گفته بودم که میترسم به هم گره بخورن و همینطورم شد . 

گفته بودم میترسم همه اینا با هم اتفاق بیوفته و دردسر ساز بشه و کار رو یکم سخت کنه . 

عمل مادر بزرگم ، مریضیه پدر زنداییم ، مریضیه مادر و مادر بزرگ اونیکی زنداییم ... میترسیدم این 3 تا تو یه زمان دردسر بشه .

به هر حال برای پدر زنداییم دعا میکنم روحش در آرامش باشه و برای مادر بزرگم و همه کسانی که به هر نوعی با مریضی دست و پنجه نرم میکنن آرزوی سلامتی دارم از ته قلبم .

ببخشید اگر طولانی شد ممنون که تا اینجا رو خوندید و سعی میکنم تا شب این پست رو هی آپدیت کنم .

 

۳ ۰

روزنوشت

مادربزرگ منم چند ساله داره از زانو درد رنج می بره. و متاسفانه به خاطر شرایط سنی و بدنیش، ریسک عملش بالاست و دیگه خیلی امکان جراحی وجود نداره.

 

درگذشت پدر زن داییت رو هم تسلیت میگم عزیز

مادر بزرگ منم سنش بالاست و کلی دارو مصرف کرد و آزمایش داد
و بیهوش نکردن از طریق بی حسی عمل کردن .
احتمالا از طریق بی حسی بشه مادر بزرگ شما رو هم عمل کنن
انشالله که همه تنشون سالم باشه شمام مادر بزرگت خوب بشه عزیزم
بابت تسلیت هم ممنون 

خدا رحمتشون کنه 🖤

ممنونم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">