265( روزنوشت ) 3شنبه 10 بهمن 1402
۳۱۶ ـُـمین روزِ سال
سلام سلام سلام . واای چقدر حرف دارم و چقدر وقت ندارم . دلم برای اینجا و نوشتن و خوندنتون یه ذره شده . ولی هرچی تعداد نویسنده ها کمتر میشه دست و دلم به خوندن سردتر میشه . بگذریم .
حال و هوای تازه ایی رو دارم تجربه میکنم . یادم نیست راجب ( م ) گفته بودم یا نه ، اگه نگفته بودم که هیچی ولی اگه گفته بودم باید اضافه کنم که بیشتر از 1 ماه میشه تموم شده . کاملا یهویی و کاملا بی دلیل و بدون مقدمه عاشق آلمان و زبان آلمانی شدم . احتمالا تو نوشته های قبلی مربوط به زبان ها به این موضوع اشاره کرده بودم که از دو تا کشور و زبان متنفرم که یکیش آلمانی بود . خودم شاخ درآوردم وقتی دیدم یهو عاشق این زبان شدم . شروع کردم ریز ریز به یادگیری . با یوتیوب و یه اپلیکیشن که بهترین اپی هست که تا حالا باهاش کار کردم . 2،3 تا ویدیو ورزشی از یوتیوب دانلود کرده بودم صبح ها نیم ساعت ورزش میکردم که عالی بود حالم خوب میشد از صد تا باشگاه رفتن بیشتر جوابه ، همون روز اول پاهام درد میکرد . تا اینکه ...
۰