بهار نارنج

عشق یعنی حالت خوب باشه

بایگانی مطالب.

265( روزنوشت ) 3شنبه 10 بهمن 1402
‎۳۱۶ ـُـمین روزِ سال

سلام سلام سلام . واای چقدر حرف دارم و چقدر وقت ندارم . دلم برای اینجا و نوشتن و خوندنتون یه ذره شده . ولی هرچی تعداد نویسنده ها کمتر میشه دست و دلم به خوندن سردتر میشه . بگذریم .

حال و هوای تازه ایی رو دارم تجربه میکنم . یادم نیست راجب ( م ) گفته بودم یا نه ، اگه نگفته بودم که هیچی ولی اگه گفته بودم باید اضافه کنم که بیشتر از 1 ماه میشه تموم شده . کاملا یهویی و کاملا بی دلیل و بدون مقدمه عاشق آلمان و زبان آلمانی شدم . احتمالا تو نوشته های قبلی مربوط به زبان ها به این موضوع اشاره کرده بودم که از دو تا کشور و زبان متنفرم که یکیش آلمانی بود . خودم شاخ درآوردم وقتی دیدم یهو عاشق این زبان شدم . شروع کردم ریز ریز به یادگیری . با یوتیوب و یه اپلیکیشن که بهترین اپی هست که تا حالا باهاش کار کردم . 2،3 تا ویدیو ورزشی از یوتیوب دانلود کرده بودم صبح ها نیم ساعت ورزش میکردم که عالی بود حالم خوب میشد از صد تا باشگاه رفتن بیشتر جوابه ، همون روز اول پاهام درد میکرد . تا اینکه ...

۲ ۰ ۰

264 ( روزنوشت )
‎۲۴۳ ـُـمین روزِ سال

باز نصفه شبی از اون حمله های عصبی که انگار داری منفجر میشی بهم دست داده که مثل مرغ پرکنده نمیدونم چیکار کنم . نمیتونم بخوابم عصبی شدم خوابم میادا ولی نمیتونم .

۳ ۰ ۳

263 ( بی خوابی )
‎۲۲۹ ـُـمین روزِ سال

بی خوابی عجیبی زده به سرم که تا الان هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم 

۲ ۰ ۰

262 ( چندلر )
‎۲۲۴ ـُـمین روزِ سال

خودمون کم بدبختی داشتیم،دیگه فرندزم نمیشه دید 😭

فرندز تراپی ام کنسل شد 💔

۳ ۰ ۰

261 ( روزنوشت )
‎۲۰۵ ـُـمین روزِ سال

سلام سلام 

ما دیروز صبح حرکت کردیم من قرص اشتها آور خورده بودم که تو ماشین بخوابم ، انقدر استرس داشتم یکی دو ساعت بیشتر نتونستم بخوابم ، ساعت 6 تقریبا رسیدیم ولی انقدر خسته بودم نتونستم بیام بنویسم 

 

۴ ۰ ۲